با سختی های فراوان کشیده شده، صداهایی که 40 سال است که دیگر به گوش نمی رسند، عرق هایی که 40 سال است خشکیده‌اند، مردمانی که فعالانه هم‌دیگر را از زیر باران تیربار های شاهنشاهی در خیابان شهدای قم بیرون می کشیدند و ناله های مادرانی که فرزندانشان را بی‌نام و نشان دفن کرده‌اند.

امروز دیگر آن حال و هوا در قم نیست! انگاری که گرد مرگ بر روی شهر پاشیده‌اند؛ کسی نمی‌داند که در خیابانی راه می‌رود که در آن چند صد نفر شهید شده‌اند، دفاتر بیوتی که در اینجا، در این مهد امنیت با ماشین های ضدگلوله و آژیر جابه‌جا می‌شوند و این در حالیست که 40 سال است مسلسل‌ها در این خیابان همراه مردم‌اند نه علیه‌شان!

راستی انتهای این خیابان خانه سردار شهید سپاه هم هست، سردار مهدی زین‌الدین؛ کسی که با پاترول سپاه از جنگ برگشت و خانواده‌اش با اینکه از او خواستند که آنها را با ماشین به بازار و حرم ببرد ولی او چون حق‌شناس و حلال‌خور بود قبول نکرد!

راستی برایتان خبر های تازه تری دارم! کربلا و عاشورا شروع شده است، کشمیر، نیجریه، میانمار، فلسطین، سوریه، عراق، افغانستان و هر روز یمن، آماج بمب، گلوله‌ها، خمپاره، بعضی‌ها باتوم و چوب، بعضی‌ها هم بمب های فسفری، راستی می‌دانید سوختن یک تکه فسفر روی بدن با بوی کبریتی‌اش برای مردم یمن تنها رایحه دلپذیر است؟

جوابش اینجاست، ابوذر‌ها ساکت مانده‌اند! عمارها بی‌سواد شده‌اند! مالک اشترها هم زیر تیغ خوارج‌اند! فقط شعاری شده‌ایم، اهل کوفه زیادی شدهاند، بیت سلیمان‌صردها پرشده است؛ اما، ما اهل کوفه نیستیم علی تنها بماند!

 


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها